باب الحوائج!
تازه از کربلا اومده بود ، به هر کی که می رسید و می دید مشکلی داره، می گفت: از حضرت ابوالفضل بخواه !
بعد چنان مطمئن نگاهش می کرد و ادامه میداد:
باب الحوائج حاجتت رو میده وگرنه من سرمو می دم !
یک روز ازش پرسیدم از کجا اینقدر مطمئنی ؟!
اگه نداد ؟! اگه نشد چی؟ واقعا حاضری سرتو بدی یا تعارف می کنی!؟
نگاه معنی داری بهم کرد و گفت: از خدامه!
اگه داد که از کرمشونه و اگرم نه ! بازم داده حداقل حاجت منو که دلم می خواد سرمو برای ابوالفضل بدم!
نمی دونم تو کربلا چی دیده بود
ولی راست می گفت !....